فضيلت و اخلاق فاضله
نويسنده: هوشنگ شكري
آدمي براي بقا و ادامه حيات علاوه بر علوم و دانش مادي که زندگي خاکي و چند روزه دنيوي او را تسهيل مي کند، نياز به نيل به کمال و رهيافت ظاهري و باطني حقيقي نيز دارد، اين رهيافت را علما و فرزانگان علوم ديني و انساني به علم اخلاق تعبير کرده اند، اخلاقي که مبتني بر علم و عمل الهي گونه و انساني پايه گذاري شده و پيشروان اخلاق الهي و انساني انبياي مرسل که متصف به صفات الهي گونه بوده اند مي باشند لذا عده اي منشا علم اخلاق را پيامبران و عده اي نيز به حکما و علما منتسب مي نمايند، اما در کل انديشمندان، کمال بشر را اخلاق فاضله مي دانند؛ اگر کسي اخلاقش نکوهيده و بد باطن باشد علم و عمل سبب نجات او نخواهد شد ولي اگر اخلاق کامله و دل خير خواه دارد نقايص علم و عملش (نزد حضرت رحمان) قابل آمرزش است(1) چون اخلاق امري باطني و فطري است لذا باعث مي شود تا علوم و مکشوفات آدمي در خدمت جوامع بشري بوده و دل ها و قلوب انساني به هم نزديکتر و تحمل افراد نسبت به يکديگر بيشتر شده و با تربيت اخلاقي ظرفيت ها فراخ تر شود.
اگر اخلاق الهي در هر علمي وارد شود آن علم رو به کمال مي رود چون بن مايه هاي علم اخلاق بر پايه فضيلت هاي انساني و الهي بنا شده است لذا سعادت و خير جامعه در پويايي و برقرار بودن اخلاقيات در آن جامعه مي باشد، جامعه اي که علم و اخلاق در خرد و کلان آن تاثير گذارد جامعه سر منشا فلاح حقيقي را در خواهد يافت به عنوان نمونه اگر دينداران به اخلاق ديني حقيقي و هنرمندان و مخترعان و مکتشفان و صنعتگران و... هرکدام زيربنا و مبناي علم و عملشان بر بنيان هاي اخلاقي استوار باشد فضايل جامعه رو به تزايد مي رود.
اما در تعريف فضيلت که علماي اخلاق آن را شامل شجاعت، عدالت، عفت و سخاوت تقسيم بندي کرده اند؛ عالم به علم اخلاق ضمن وقوف به حکمت علمي و عملي شجاع و دلير بوده و ضمن شجاعت و جوياي عدالت بودن عفيف و مقيد به ظواهر شرعي و باطني شده و سخي و داراي سعه صدر و علو طبع است، لذا افراد متصف به صفت والاو کامله اخلاقي در تمامي اجزاي زندگي چند روزه دنيوي موجب آرامش و امنيت همنوعان و در کل تمامي جانداران مي شوند و عالمان متصف به علم اخلاق از نعمات و منابع خدادادي و ديگر موجودات به انصاف منتفع مي شوند نه به اسراف.
در حقيقت مردم (و جانداران) از اخلاق شخص بيشتر نفع مي برند تا از علم او و نيز از بد اخلاقي او بيشتر رنج مي کشند تا از بي علمي او، پيامبران هماره به مردم مي فرمودند اخلاق خدايي پيدا کنيد و نمي فرمودند علم خدايي پيدا کنيد، در راحت جامعه و حسن زندگاني جامعه اخلاق فاضله لازمتر است زيرا در جامعه از هر علمي يک نفر عالم کامل باشد سزاوار است اما يک نفر اخلاقي و حتي ده ها هزار هم کافي و وافي نيست. علم انساني و الهي هم از اخلاق نشات گرفته و بد اخلاقي و بي اخلاقي سمي مهلک هم براي ساحت علم بوده و هم براي ساحت معنوي جامعه.
بزرگي مي فرمايد: اخلاقي گر بي علم باشد محبوب و محل عواطف جامعه است اما عالم بد اخلاق منفور ملت است و محبت و نفرت بزرگترين دليل اثبات و نفي است.
اما الگو در جوامع مسلمين و علي الخصوص جامعه شيعه ايراني منش قرآني حضرت ختمي مآب(ص) و ائمه طاهرين(ع) است که تا پايان عالم به نور و حقيقت محمدي روشنگر قلوب آزادگان راستين و اخلاقيون والاخواهد بود.
نظرات شما عزیزان: